۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

زمستون

زمستون برای من همیشه معنی دو چیز رو میداد
ترانه زمستون افشین...
زمستون تن عریون باغچه زیر بارون..................
و بارون های بی امان شهرم...
که فعلا هیچ خبری ازشون نیست
اما بازم خوش اومدی فصل قشنگ خدا..........

۵ نظر:

شکوه گفت...

ژمستونه اما من خیلی گرممه در واقع تب دارم خدا شفام بده و یه چیز دیگه انشاالله

نت سل گفت...

تصمیم داشتم دیگه بهت سر نزنم.... تا زمانی که خودت بیای
اما عهدم با خودم رو شکستم...
زمستون برای من یادآور خیلی چیزاس...نمی دونم چرا همه وقایعی که به عنوان خاطره می مونه تو ذهن(چه شیرین چه تلخ)، برای من همیشه زمستونها به وقوع پیوسته... امیدوارم زمستون امسال پر از خاطره های خوب بشه برای همه

تارا گفت...

سلام به گل ترین گلها..

خیلی قشنگ بود...

البته من نمیدونم که واسه ی من زمستون چه معنی میده!!!
اما من همیشه دوسش داشتم..!!!
ناگفته نماند به جز امتحانیات(کلمه ای جدید..!!!)قشنگش!!!!!!!!!!








خداحافظ به بهترین بهترینها...

پردیس گفت...

سلام خورشید جونم امیدوارم که نظراتتو چک کنی!من برای اولین باره که دارم به وبلاگت سر میزنم و باید بگم که من هم وبلاگت رو دوست دارم هم خودتو و هم زمستونو مخصوصآ بارونو گرچه ما بچه های اهوازی فقط میتونیم خاک بخوریم دیگه خیلی پیشرفت کنیم سرما هم میخوریم :-)راستی امیدوارم منو بشنا30!پردیس هستم پانزده ساله کلاس سوم دبیرستان رشته ی تجربی از دبیرستان خودمون!

ناشناس گفت...

یاری اندر كس نمی بینم یاران را چه شد / دوستی كی آخر آمد دوستداران را چه شد

كس نمی گوید كه یاری داشت حق دوستی / حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از كان مروّت بر نیامد سال ها ست / تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهریاران بود و خاك مهربانان این دیار / مهربانی كی سر آمد شهریاران را چه شد