۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

شقشقیه.....



به راحتی ترکیدن یک حباب ومحو شدنش.....

انکارت میکنند.........

به همان راحتی.......

رخ در رخت می ایستند و میگویند دروغ میگویی اما به زبان بی زبانی....

مدرک اثبات حقیقتت را نشانشان میدهی....میگویند...بگذریم....

میگذریم.............

اشتباهاتشان را به گردن تو می اندازند و میگویند شما باید هوشیار باشید......

مضحکه ات میکنند و به دل خوش میخندند.........

کرور کرور حرف پشت سرت میزنند و در مجامع دیگر تکریمت میکنند

آنچنان که باور نمیکنی اینها همان مردمانند.......

اینها از کدام قبیله تاریخند؟؟؟؟؟

اگر علی بود آنها را به چه توصیف میکرد؟

آیا شقشقیه علی بر آنها رواست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۵ نظر:

ناشناس گفت...

کی میتونه لطیفترین موجود عالم را انکار کنه؟ اون ادمههایی که ازشون حرف میزنی همیشه تاریخ بودن تو هم مثل همیشه خودت باش : نرم و لطیف و دوست داشتنی
مثل همیشه دوست دارم ارام جان من

ani گفت...

از مرگی دیگر شادمان خواهیم بود
تی اس الیوت ( شاعر انگلیسی )
و اینک باید مرد
مرگی که تکرار می شود
تا دوباره ایستادن واژه غریبی نباشد
چه من خود را
زودتر از دیگران
کشته ام
و زودتر از دیگران
گریسته ام
بر گوری خالی
حالا دیگر چه چیزی برای گفتن مانده است
جز اینکه
بازهم باید زندگی کنیم و بخندیم

خورشید خانم به انی گفت...

گاهی اینقدر تیر حرفها زهرآگینه که اولین چیزی رو که از انسان میگیره حلاوته لبخنده...خندیدن سخته بانو باید به حال این ادمها خون گریه کرد

ani گفت...

چرا ما برای آنها گریه کنیم ؟ اگر می خواهند هیزم جهنم باشند مبارکشان باشد . اگر می خواهند تعریفی از معرفت و انسانیت در ذهن و روح خود نداشته باشند پس سند 6 دانگ ناکجا آباد را بگذارند روی قلبشان تا تاریکی مجال حضور نور را بهشان ندهد . ( نقل به معنا) خداند کریم در قرآن مبارکش به رسول عزیزش می فرماید تو بیش از حد برای برخی از بندگان ناراحت نباش من آنکه را بخواهم هدایت کرده و آنکه را نخواهم از هدایت دور خواهم ساخت .

Maryam Nia گفت...

تا تاریخ بوده انکار حقیقت هم بوده/ اما عزیز دلم آفتاب رو نمیشه درپرده نگه داشت
وقتی پرده ها بیفته ـآفتاب بلنده که حقیقت رو نشون میده