۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

آی آدمها....



آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر در آب دارد می سپارد جان..........

بابا یکم متوجه باشید تو رو خدا.....

چرا اینقدر عین ....زندگی میکنید؟؟؟؟؟

واقعا بعضی ها چه بی خیال زندگی میکنن هاااااا........

والا کاشکی من هم مثل اونا اینقدر دل گنده و به قول ما خوزستانی ها دنده پهن بودم

بعضی وقتا به خودم میگم این همه استرس و تشویش وحرص خوردن برای کی و چی؟

من کی ام و کجا نشسته ام؟ درست نشستم یا غلط؟

درست میگم یا غلط؟ راست یا دروغ؟

کی باورت میکنه بچه؟ کی دلش می سوزه  که تو اینقدر حرص میخوری؟

آدمهایی که سالهاست میشناسمشون حرفم رو نمی فهمن وای به حال بقیه عالم

 ای خدا آدم که عقل کل نیست که.....

چه بساطی داریم هااااااا!!!!!!!!!

شیطونه میگه بزنم همچین.....

اما بازم خدا رو شکر که هستی خدا........................



۵ نظر:

ani گفت...

اونا... اونا ...
گله از کیست ؟
از کدام سیاره ؟ از کدام کهکشان ؟
از کدام زمینی که تو بر آن زندگی نمی کنی !
از کدام مخلوقی که نسبتش با حضرت آدم به تو نمی رسد؟
اندکی صبر سحر نزدیک است .

Maryam Nia گفت...

یه گوله آتشی ها زری خانومی
این آتیش رو بذار رو کاغذ و یه شعر بنویس
ذهنتم زیاد مشغول اونها نکن
اونا عوض نمیشن بدتر می شن که بهتر نمیشن
مراقب خودت باش

نت سل گفت...

کی اذیتت کرده؟
با تلفن که نمی تونیم پیدات کنیم. فردا(سه شنبه) کجایی؟ من اهوازم

ناشناس گفت...

اخه عسل بانو حیف از تو نیست که خونتو کثیف کنی؟ واسه کیا ؟
بیخیال گل من
بشین دو خط شعر بنویس لذتشو ببریم

عضوی از انجمن امپراتور دریا گفت...

سلام زهرا خانم! وبلاگ نو مبارک.
وب فتو رو برای همیشه ترک کردید؟
حالا چرا این قدر عصبانی هستید؟ شما که همیشه با don't worry گفتن هاتون ما رو دعوت به آرامش می کردید!;) خیلی وقت بود که نوشته هاتون رو نخونده بودم (فکر کنم بعد از تعطیلی فروم امپراتور دریا دیگه از خوندن نوشته هاتون محروم شدیم).