۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

سردار گم شده هور....



یا هله سید ...یا هله خویه.....
خوش آمدی سید ...خوش آمدی برادر
قدم هایت نور باران ......
فرزند سرافراز خطه دشت ازادگان....پور رشید خوزستان ...به خانه خوش آمدی
مرد لحظه های ناورد های هول...کجاست ثالث تا برایت بسراید....
بی شک اگر فردوسی بود جوانمردی ات را همپای رستم شهنامه می ستود...
بی شک اگر فردوسی بود رشادت را همپای رشادت کاوه وصف میکرد...
بی شک اگر فردوسی بود جوانیت را همپای جوانی سهراب مویه می کرد...
برایم بگو چگونه هور از تو دل کند..... و تو چگونه از قرارگاه نصرت؟
مگر می شود  از فتح خیبر و بدر یاد کرد و نام تو را نبرد.....
فرمانده گمنام شناسایی های پرخطر....
مام خوزستان مانند تو کم فرزند نداشت...اما تو چیز دیگر بودی
مادرت  بیست سال است که چشم به راهت نشسته....
دیگر آنقدر بزرگ شدی که به آسمانها سر میسایی......
دیگر مادر نمیتواند در آغوشت بگیرد و برایت لا لایی دللول بخواند....
هور تو را و بر دستهایش تشییع کرد....و امروز بر دستهای ما میروی تا در خاک گرم خوزستان آرام بگیری
هرچند که دیگر چیزی باقی نمانده تا به خاک بسپاریم..ملائکه همه وجودت را به آسمانها بردند
حیف بود تن آسمانیت زنجیر زمین شود
خوب شد رفتی سردار ..این روزها سخت است.
اگر بودی و می دیدی باز با همان نجابتت لب فرو می بستی و خون جگر میخوردی
خوش باز گشتی...بگذار به وسعت همه فریاد های در گلو خفتمان برایت هل هله کنیم
زیرا در سرزمین من رسم است برای هجرت همه جوانان ناکام هله هله می کنند....
یا هله خویه ...یا هله.....یا هله

پیونشت: تقدیم به فرزند گم شده هور، به فرمانده رشید بدر و خیبر سردار شهید علی هاشمی که بعد از بیست سال پیکر پاکش به آغوش مام وطن بازگشت.

۷ نظر:

KAY1 گفت...

سلام.با هم اتاقی هایم در مورد شهر های ایران صحبت مکرد. به خوزستان که رسیدیم فقط حرف های بد شنیدم. از بدی آب وهوا از نا امنی از کثیفی شهرو .... وهم اتاقی هایم انچنان با عناد صحبت میکردند که انگار فراموش کرده اند از خون شهیدانش لاله دمیده.من هم جوش آوردم وجواب قدر نشناسی شان را با تندی دادم.مدتی قهر بودیم وبعد آشتی کردیم ولی هرگاه دوباره از خوزستان صحبت میشود همان حرف های همیشگی باهمان لحن نفرت انگیزشان را می بینم ولی تحمل نمیکنم وبه هر بهانه ای از جمع شان خارج می شوم وجوابشان راهم نمی دهم.نمی دانم چگونه باید این تصویر زشتشان را در باره ی خوزستان عوض کنم. چرا نمی توانند زیبایی های دنیا را ببینند؟
پی نوشت:(بنده اصالتآ خوزستانی هستم و ساکن اصفهان )

نت سل گفت...

کجایند مردان راه خدا؟
کجایند مردان بی ادعا؟
.
.
.
به نگارنده کامنت قبلی: کثیفی شهر، ناامنی، بدی آب و هوا چه ربطی به زیبایی لاله دمیده شده از خون شهیدان، داره؟... چون لاله ها زیبان باید چشم به روی همه بدی ها بسته بشه؟ نه عزیز، باید به حرمت زیبایی لاله ها، همه زشتی ها و کثیفی ها پاک بشن...اینجوری دید بقیه به خوزستان عوض می شه

کیوان گفت...

چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید...
به نگارنده ی کامنت قبل
.
.
.
شاید این روایت روشنیدی که زمان حضرت محمد سگی مرد وبوی مردارش همه جا می پیچید.کسانی که نزدیک سگ بودند جلوی دهانشون رو گرفتندو... . ولی حضرت محمددندان های زیبای سگ رانشانشان دادو...
من هم حرفم این نیست که چشم به روی همه ی بدی ها بسته بشه(!)اول باید زیبایی ها رو دید وسپاس گذار بود بعد بدون نفرت ودشمنی نقد منصفانه کرد.
همه ی حرفم اینه که قدر شناس ومنصف باشیم.(در اخر از نقد زیبای شما هم تشکر میکنم.)

خورشید خانم گفت...

به همه اونهایی که در حق استان من کم لطف هستند....
این کمال بی رحمی و حق ناشناسی ست اگر مردم ایران زمین عزیز من خوزستانی ها رو تقبیح کنند..نه ما بلکه همه مرز نشین ها رو...سالهاست که شهرهای کوچک بزرگ ایران حداقل اب آشامیدنی سالم دارن...امکان نداره به خانه یک خوزستانی بری و فیلتر تصفیه آب نداشته باشندو اگر بپرسی حتما بهتون میگن حداقل هر ماه یه فیلتر کاملا لجن گرفته رو با یه فیلتر نو عوض میکنن یا تمیزش میکنن ...این مثلا آب آشامیدنی ماست که تصفیه هم شده......وای به حال خانواده های محرومی که نمیتونن فیلتر تصفیه آب بخرن...اگر یه تهرانی پیدا بشه بیاد یه سال خوزستان بی کولر بی فیلتر بی مترو بی فرهنگسرا بی تفریح سالم و خیلی بی های دیگه توی شرجی های بی پیر ظهرهای تف زده خوزستان با گرد و غباری که کورت میکنه زندگی کنه...من بهش مدال افتخار و مقاومت میدم.....به هر کس که از خوزستانی ها بد میگه بگید اگر حالا فارسی حرف می زنید و اسم کشورتون هنوز ایرانه (با وجود همه نقص هاش)به حرمت خونهایی که مردم مرزنشین ایران فدای خاکشون کردن...و هیچ وقت ادعایی نداشتن و ندارن... اگرزمستونهااز سرما نمیلرزید و گاز و بخاری گازی خونه هاتون رو گرم میکنه دسترنج زحمت پدرهای ما توی بیابون های بی امنیت و اسکله های وسط خلیج فارسه که گاز و نفت روبا هزار مشقت گفته و ناگفته اماده میکنن که نشاید هموطنشون از سرما بلرزه.....بهشون بگید مردم خوزستان همین ها هستن

آفتابگردان گفت...

1.به نظرم آدم متعصبی هستی.
2.اسم شما(زری،زهرا،خورشید)چیه؟
3.پیوند ها رو اقزایش بدی بد نیست.
4.متن بالا زیبابود اگرخودت نوشتی تبریک میگم.در غیر این صورت منبع رو ذکر کن.(آفتاب گردان)

آفتابگردان گفت...

ودر ادامه... 5. نظر دادن برای این وبلاک خیلی سخته اذیت شدم ساده اش کنی سرمیزنم نظر میدم...

خورشید خانم گفت...

به آفتابگردان....
اسمم زهراست.
اگر شما هم مثل من از کودکی استان عزیزت رو که هر چی داشت واسه جنگ گذاشت در محرومیت مطلق می دیدید مثل من دلتون می سوخت ما کودکی هامون رو با صدای آزیر قرمز و ترس هر لحظه آوار شدن خونه هامون گذروندیم ما مرز نشین بودیم و درسته موشک های صدام تا تهران هم اومد اما نه به قد موشکهایی که به سر مردم استان من ریخت....بگذریم جنگ گذشت و فقط برای مردم من محرومیت و مظلومیتش به جا موند
متن بالا هم از خودمه و خواهش میکنم