۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

بوی جوی مولیان......


همش یه ورق نامه......

دیوانه ام کرد.....
مگه چی نوشته بودی جز یه دستورالعمل ساده....
توی کاغذ آبی که دورش فرشته های کوچولو پرمیزدن....
اما با لحن مریمی ...با خطت که دلم براش پر میزد
یادم رفته بود ...دست خطت رو نمیگم....شوق خوندن نامه های دست نویست رو...
یادته چقدر برای هم نامه می وشتیم و تو همیشه به دستخط خرچنگ قورباغه من میخندیدی؟
تازه با چه اعتماد به نفسی واست شعر هم مینوشتم .....
یادش به خیر انگار هزار سال از اون روزها میگذره
نامه ات رو خوندم...خوندم ..خوندم ...شاید صد بار...
به دلم نشست سلام زری جونی که نوشته بودی...
زودی میامت امیدوارم کرد.....
برام بوی جوی مولیان شد....میام روزی که میای
لعنت به این ایمیل های زشت و بی قاعده
کجا میتونن جای دست خط خاص تو رو بگیرن با اون امضا که وسطش یه تیکه...انگار برای تاکید میذاری
شاید اگر بهم نامه دست نویس می نوشتیم حجم دلتنگی هامون اینقدر زیاد نبود
تموم میشه ماه تمام من........
.
.
.
.
.
پینوشت: تقدیم به مرمر خودمون با اون دست خط خاص و قشنگش

۲ نظر:

اسما گفت...

نامه روی پاتختیت بود منم دیدمش دست خط مریم نظرم رو جلب کرد و تازه فهمیدم که چقدر دلتنگم اماعظمت این دلتنگی نمی دیدم.....
نامه اش توی دستم بود اما فکر با اون روزایی بود که اذیتش می کردم و می گفت مگه مرض داری بچه!!!
یاد روزایی که می نشست با حوصله به تعریفای من از شیطنت هایم گوش می کرد میخندید

Maryam Nia گفت...

قربون زری جونی خودم برم که اینقده خل و چله
یکی ندونه می گه این خط خاص چقدر قشنگه لابد
یه خرچنگ قورباغه ایه ها!
بخوای می تونیم واسه هم نامه بنویسیم. فقط مشکلش اینه که یه ماه تو راه می مونه و تا به دست تو برسه خبرهای توش از کهنه هم کهنه تره
بوس
بوس
زودی میام می بینمت